دانسته های من از تاریخ کهن یهود از مطالبی برگرفته شده بود که در کتابهای تاریخی و تورات می خواندیم و نیز آن چه همه جا شایع بود و میگفتند: یهود در فلسطین آثار تاریخی و اماکن مقدسی دارد؛ بنی اسرائیل در این سرزمین زمامداری میکرده اند و دو دوره، یکی در قدس و دیگری در نابلس، حکومت را در دست داشته اند؛ و داوود و سلیمان در فلسطین زندگی میکرده اند.
این مجموعه اطلاعات به عنوان حقایق مسلم تاریخی و واقعیتهایی که در روزگاران کهن در فلسطین رخ داده است، در ذهنم ریشه دوانده بود. برخی از تاریخ نگاران عرب نیز، چه بسا این اقوال را از نویسندگان بیگانه برگرفته و در کتابهای تاریخی خود درباره قدس و فلسطین به آنها اعتماد کرده اند. از جمله این تاریخ نگاران که گفته های بیگانگان را باور کرده اند میتوانفلسطینیان جلای وطن کرده و کسانی را نام برد که آثاری درباره فلسطین و قدس تألیف کرده اند یا میکنند.
اما در سالهای اخیر و در نتیجه مطالعات گوناگونی که داشتم، رفته رفته در درستی اطلاعات رایج درباره بنی اسرائیل و حضورشان در قدس و فلسطین به شک و تردید افتادم؛ به ویژه آن که هیچ نشانهای تا کنون یافته نشده است که گفته ها و ادعاهای آنها را اثبات کند. واضح است هرحکومتی که در سرزمینی اقتدار و زمامداری دراز مدتی داشته باشد آن گونه که امروز یهودیان مدّعی آنند باید به طور قطع آثاری از خود بر جای نهد که تمدنش را در آن سرزمین نشان دهد.
پس از این شک و تردیدها، مطالعه و تحقیق را آغاز کردم و در جستجوی تحلیلی بر این مسأله برآمدم که چرا هیچ نشانی از یهود در سراسر فلسطین وجود ندارد.
از این رو، تحقیق وبررسی سر گذشت بنی اسرائیل در قرآن کریم را آغاز کردم که در نتیجه این بررسی قرآنی،برایم کاملا آشکار شد که آنها از راه دریا و نه از راه خشکی و صحرای سینا از سرزمین تحت سلطه فرعون خارج شده اند. همچنین برایم روشن شد که پیش از آن نیز، حضرت موسی علیه السّلام برای فرار از دست فرعون، به«مدین»، که بخشی از خاک حجاز بوده است گریخته بود. به نتایج دیگری نیز دست یافتم که در این نوشتار به تفصیل آن خواهم پرداخت.
پس از بررسی قرآن کریم، به کتاب عهد قدیم روی آوردم. در این کتاب نیز که می گوید: بنی اسرائیل که از سرزمین تحت سلطه فرعون خارج شدند دریافتم که خداوند آنها را به راهی که به سرزمین فلسطینیها منتهی میشد با وجود نزدیکی آن راهنمایی نکرد، بلکه آنها را از راه بیابان به دریای سوف (دریای سرخ) کشاند. سپس به هنگام رسیدن فرعون، از دریا گذشتند و وارد بیابانی شدند که به«فاران»در حجاز،منتهی می شد. پس از آن نیز در جزیرة العرب پراکنده شدند.
پس از بررسی این دو مأخذ، به کتابهای جغرافی نویسان و تاریخ نگاران کهن عرب، به ویژه آنها که در قرن یازدهم میلادی میزیسته اند، مراجعه کردم. در این آثار نیز مطالبی یافتم که پراکنده شدن یهود در شبه جزیره عرب را تأیید میکرد و نشان میداد که تبعید بنی اسرائیل از جزیرة العرب، همراه با برخی ساکنان آن جا بوده است.
همه این موارد، شک و تردیدها را به حقایقی تبدیل کردند که بر آن شدم نسلهای معاصر و کسانی را که در سراسر جهان به این مسأله اهمیت میدهند، از وجود آنها آگاه سازم تا برای غصب حقوق مردم، تاریخ جعل نشود؛ آن هم در زمانی که برای رسیدن به مصالح و منافع، حمایت از باطل بر حمایت از حق-گرچه برای مدت زمانی کوتاه-پیشی گرفته است.
بررسی درست، بی طرفانه و آگاهانه تاریخ مدون قدس و فلسطین با استفاده از این منابع خواهد بود: عهد قدیم، کتابهای تاریخ کهن عرب، قرآن کریم و همچنین برخی از کتابهای جدید تاریخ نگاران غربی و یهودی.من بر این باورم که آن چه در این کتاب ها آمده، هر پژوهشگری را به نتایج ملموس، منطقی و درستی میرساند که ثابت میکند بنی اسرائیل هیچ ارتباطی با تاریخ فلسطین و به ویژه قدس ندارند.همچنین ثابت میکند که یهودیان زمان تبعید به بابل در فلسطین نبودند،بلکه در جزیرة العرب بوده اند/.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیدانش آموزان مرودشتمذهبیسیاسی
برچسبها: یهودبنی اسرائیلفلسطینارض موعود